پر باز میکنم
پرواز میکنم

......




ققنوس پرنده ایست افسانه ای و بغایت زیبا ...
که درسرزمین هند است و منقار او سیصد و شصت سوراخ دارد..
در کوههای بلند مقابل باد می ایستد و صداهای عجیب و غریب از منقار او بر می آید و به سبب آن مرغان زیادی گرد او جمع می شوند و او چند تا را گرفته و طعمه خود می سازد ..
او را زاد و ولد نیست . ..
چون هزار سال عمر کند عمرش به سر آید و هیزم بسیاری جمع میکند و مست می شود و بال بر هم میزند و منقار بر منقار ماده می ساید و از آن آتش بوجود می آید و او در آتش خود می سوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید می آید و از آن بیضه ققنوسی دیگر زاده می
شود .

..........................

این را  اینجا خواندم

و فکر میکنم به ققنوسی سوخته در آتش...
به خاک ... به خاکستر ..


 ققنوس
خود
می داند آیا 
که ققنوس است؟


نظرات 17 + ارسال نظر
پیمان جوزی جمعه 27 بهمن 1385 ساعت 09:14 ق.ظ http://jozidrv.blogspot.com

جاودانگی ققنوس را سبب افسانه است.
من ققنوس را به خواب دیده بودم.
در نوجوانی
وقتی گلهای درخت گیلاس خانه را می بوییدم.
حال صدای ققنوس را می شنوم
صدای تو
همان جاودانگی افسانه ققنوس را
در گوشم زمزمه می کند.

مریم جمعه 27 بهمن 1385 ساعت 12:06 ب.ظ http://tao.blogsky.com

بعد از هزار سال...ققنوس میفهمه که ققنوسه...وقتی فهمید...یعنی دیگه وقت رفتنه...شاید تمام این هزار سال برای اینکه اون بفهمه ققنوسه لازمه...و تا به حال چند بار این هزار سالها در ما تکرار شده ؟ ..و هر بار آتشی فراهم آوردیم و...باز ققنوسی دیگر ..تا هزار سال..

سنجاب شنبه 28 بهمن 1385 ساعت 04:51 ب.ظ http://www.sanjab-khanom.blogfa.com

نمی دانم ققنوس می داند یا نه؟
کامنت های قبلی را هم خواندم اما نه تخیلی بود نه احساس کشف حقیقتی...
راستش من از این نوع جاودانگی می ترسم
می ترسم

مادا یکشنبه 29 بهمن 1385 ساعت 11:55 ب.ظ http://www.iamhappy.blogfa.com

خوب البته. من فقط محض طنز این حرف رو زدم. امیدوارم دلخور نشده باشی. خوش باشی نینا جان :)

[ بدون نام ] دوشنبه 30 بهمن 1385 ساعت 05:31 ق.ظ

لیلا دوشنبه 30 بهمن 1385 ساعت 07:32 ب.ظ

سلام. از عکسهای بلگت بیشتر خوشم اومد تا متنهاااااااااااااا

یاسمن سه‌شنبه 1 اسفند 1385 ساعت 12:13 ق.ظ http://www.manmosaferam.blogfa.com

نمی دونم.زیبایی می تونه خودش رو درک کنه؟

سایه پنج‌شنبه 3 اسفند 1385 ساعت 11:36 ق.ظ http://www.aaberi-gharib.persianblog.com

منم می خواستم ببینمتون خب :(

آه سپید پنج‌شنبه 3 اسفند 1385 ساعت 12:14 ب.ظ http://30ah-3fid.persianblog.com

همه چیز خیلی ساده است... آفتابی نیست که سیاه بتابد یا سفید...
بی رنگی تقدیر است.... برای تویی که نه توان مبارزه داری و نه طاقت تسلیم...!

اشکان پنج‌شنبه 3 اسفند 1385 ساعت 07:54 ب.ظ http://barandaz.blogfa.com

درود
با نامه ای به احمد باطبی به روز ام

بدرود

گیتار و شعر جمعه 4 اسفند 1385 ساعت 12:06 ق.ظ http://tasharnameh.persianblog.com/

سلام...سر برآوردن از خاکستر خیال...ققنوس وار...!زیبا بود...و یکشنبه!

سایه جمعه 4 اسفند 1385 ساعت 12:24 ب.ظ http://www.aaberi-gharib.persianblog.com/

نمی دونستم که امکانش هست ... الان غصه دار شدم :(

داروک شنبه 5 اسفند 1385 ساعت 08:35 ق.ظ

با سلام و درود بر نینوچکای عزیز و مهربان ،

باز هم مثل همیشه زیبا و روان................

آذین شنبه 5 اسفند 1385 ساعت 03:28 ب.ظ http://lahhzeh.blogfa.com

بیا نینا جان من...
بنویس دیگه..

رضا شنبه 5 اسفند 1385 ساعت 06:15 ب.ظ http://www.otaghabii.blogspot.com

اراده می کنی
پر باز میکنی
پرواز میکنی
به خاطر دلت هستش که آسمونیه
رسیدن بخیر

امید دوشنبه 7 اسفند 1385 ساعت 08:36 ق.ظ http://www.venus53.persianblog.com

با سلام
من وقتی ادمهای ارزشمند و با فهم و شعوری همچون شما را میبینم هنوز خودم را امیدوار حس میکنم که هنوز هستند کسانی که به اخلاق پایبند هستند
واقعا از شما متشکرم بخاطر اینکه مطلبی که از وبلگ من در وبلاگ خودتان نوشته اید منبع ان را ذکر کرده اید واقعا دستتان درد نکند باور کنید خستگی باز زادن و باز نوشتنم در رفت
من بخاطر رعایت اخلاق شما سر کرنش فرود می اورم و تحسینتان میکنم هر چند میتوانستید که منبع را ذکر نکرده و مطلب را بنویسید اما شما این کار را نکردید چرا که معتقد به اصول هستید
ممنونم و باز هم به وبلاگتان سر خواهم زد
تشکر از شما اجازه نداد در مورد وبلاگتان نظر بدهم انشالله در فرصت های دیگری خواهم امد و در مورد وبلاگتان حرف خواهم زد
یا حق
ممنون شما : امید
از وبلاگ : ترا من چشم در راهم

ستاره یکشنبه 20 اسفند 1385 ساعت 09:44 ق.ظ

ققنوس میداند م.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد