من 
و
سال نو
و
فال سهراب
و
همه ی پشت پنجره ای ها

........





هر کسی از کنار این پنجره رد میشه گل اش رو بچینه و عیدی اش هم برداره....
عیدتون مبارک!
روزاتون هر روز نوروز!

آرش
.......
ای خدای دشت نیلوفر!
کو کلید نقره ی درهای بیداری؟
در نشیب شب صدای حوریان چشمه میلغزد:
                   ای در این افسون نهاده پای
                   چشم ها را کرده سرشار از مه تصویر!
                   باز کن درهای بی روزن
                   تا نهفته پرده ها در رقص عطری مست جان گیرند
حوریان چشمه! شویید از نگاهم نقش جادو را..
مو پریشان های باد! برگ های وهم را از شاخه های من فرو ریزید..

آذین
......
و این نسیم..بوزیم و جاودان بوزیم
و این خزنده...خم شویم و بینا خم شویم
و این گودال..فرود آییم و بی پروا فرود آییم..
بر خود خیمه زنیم...
سایبان آرامش ما.. ماییم
ما وزش صخره ایم.. ما صخره ی وزنده ایم
ما شب گامیم...ما گام شبانه ایم
پروازیم و
              چشم براه پرنده ایم....
تراوش آبیم ..
و در انتظار سبوییم..

 

آذر و آقای ه
.....
اینجاست آیید..پنجره بگشایید
ای من و دگر من ها :  صد پرتو من در آب!
مهتاب تابنده نگر.. بر لرزش برگ
اندیشه من...  جاده ی مرگ
آنجا نیلوفر هاست .. به بهشت خدا..در هاست
اینجا ایوان.. خاموشی هوش ..پرواز روان
در باغ زمان.. تنها نشدیم.
ای سنگ و نگاه ..
ای وهم و درخت ..
آیا نشدیم ؟


پیمان
.......
تهی بود و نسیمی
سیاهی بود و ستاره ای
هستی بود و زمزمه ای
لب بود و نیایشی
من بود و تویی :
نماز و محرابی


پالینا
.......
دریچه ی باز قفس بر تازگی باغها سر انگیز است
اما بال از جنبش رسته است
وسوسه ی چمن ها بیهوده است
میان پرنده و پرواز.. فراموشی بال و پر است
در چشم پرنده قطره ی بینایی است:
ساقه بالا میرود..میوه فرو میافتد...دگرگونی غمناک است
نور آلودگی ست... نوسان آلودگی ست ....رفتن آلودگی ست
پرنده در خواب بال و پرش تنها مانده است
چشمانش پرتو میوه ها را میراند
سرودش بر زیر و بم شاخه ها پیشی گرفته است
سرشاری اش قفس را میلرزاند
نسیم هوا را میشکند:
دریچه ی قفس بیتاب است.


داروک
........
میرفتیم.. و درختان چه بلند.. و تماشا چه سیاه.
راهی بود از ما تا گل هیچ
مرگی در دامنه ها..ابری سر کوه.. مرغان لب زیست
می خواندیم : بی تو دری بودم به برون و نگاهی به کران و صدایی به کویر
می رفتیم ..خاک از ما می ترسید.. و زمان بر سر ما می بارید
خندیدیم : ورطه پرید از خواب و نهان ها آوایی افشاندند
ما خاموش و بیابان نگران .. و افق یک رشته نگاه.
بنشستیم..تو چشمت پر دور ..من دستم پر تنهایی و زمین ها پر خواب
خوابیدیم....میگویند : دستی در خوابی گلی میچید

دیدار
.........
عبور باید کرد
صدای باد می آید..عبور باید کرد
و من مسافرم..ای بادهای همواره!
مرا به وسعت تشکیل برگها ببرید
مرا به کودکی شعور آبها برسانید
و کفشهای مرا تا تکامل تن انگور
پر از تحرک زیبایی خضوع کنید
دقیقه های مرا تا کبوتران سپید غریزه اوج دهید
و اتفاق وجود مرا کنار درخت
بدل کنید به یک ارتباط گمشده ی پاک...

 

رضا
.....
چه گذشت؟
- زنبوری پر زد
- در پهنه ی....
- وهم.. این سو ..آن سو ..جویای گلی
- جویای گلی .. آری بی ساقه گلی در پهنه ی خواب    نوشابه ی آن؟...
-اندوه! اندوه نگاه :بیداری چشم.. بی برگی دست
- نی .سبدی می کن..سفری در باغ
-سفری دیگر.. ای دوست و به باغی دیگر
-بدرود
-بدرود ..و به همراهت نیروی هراس.

 

رکسانا
.........
در نهفته ترین باغها.. دستم میوه چید
و اینک شاخه ی نزدیک! از سر انگشتم پروا مکن!
بیتابی انگشتانم شور ربایش نیست..عطش آشنایی ست..
درخشش میوه! درخشانتر.
وسوسه ی چیدن در فراموشی دستم پوسید.
دورترین آب..ریزش خود را به راهم فشاند
پنهانترین سنگ ..سایه اش را به پایم ریخت
و من..شاخه ی نزدیک!
از آب گذشتم..از سایه بدر رفتم..
رفتم ..غرورم را بر ستیغ عقاب آشیان شکستم
و اینک در خمیدگی فروتنی ..به پای تو مانده ام..
خم شو..شاخه ی نزدیک!




زیستن اگر که بیاید و  بخواند
.......
ما ..جنگل انبوه دگرگونی..
از آتش همرنگی صد اخگر بر گیر ..بر هم تاب ..بر هم پیچ :
     شلاقی کن و بزن بر تن ما
     باشد که ز خاکستر ما..در ما ..جنگل یکرنگی بدر آرد سر
چشمان بسپردیم ..خوابی لانه گرفت
نم زن بر چهره ی ما.. باشد که شکوفا گردد زنبق چشم ...و شود سیراب از تابش تو و ...فرو افتد
بینایی ره گم کرد
یاری کن.. و گره زن نگه ما و خودت با هم
باشد که تراود در ما ..همه تو
ما چنگیم : هر تار از ما دردی ..سودایی
زخمه کن از آرامش نامیرا..ما را بنواز
باشد که تهی گردیم.. آکنده شویم از والا نت خاموشی
آیینه شدیم..ترسیدیم از هر نقش
خود را در ما بفکن
باشد که فرا گیرد هستی ما را.. و دگر نقشی ننشیند در ما
هر سو مرز..  هر سو نام
رشته کن از بی شکلی.. گذران مروارید زمان و مکان
باشد که بهم پیوندد همه چیز..
باشد که نماند مرز.. که نماند نام

 

سایه
.........
روشنی را بچشیم
شب یک دهکده را وزن کنیم..خواب یک آهو را
گرمی لانه ی لکلک را ادراک کنیم
روی قانون چمن پا نگذاریم
در موستان گره ی ذائقه را باز کنیم
و دهان را بگشاییم اگر ماه در آمد
و نگوییم که شب چیز بدی ست
و نگوییم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ
و بیاریم سبد
ببریم این همه سرخ...این همه سبز

 

سیاوش تنبور مست
..............
نی ها همهمه شان میاید
مرغان زمزمه شان میاید
در باز و نگه کم
و پیامی رفته به بی سویی دشت
گاوی زیر صنوبرها
ابدیت روی چپرها
ار بن هر برگی وهمی آویزان
و کلامی نی
نامی نی
پایین.. جاده ی بیرنگی
بالا..خورشید هماهنگی

 

علی آوازهای روزانه
........
و به آنان گفتم :
سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز.. زیوری نیست به اندام کلنگ
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی ست
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید
جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید
به خدا ایمان آرید
به خدایی که به ما بیلچه داد تا بکاریم نهال آلو
صندلی داد که رویش بنشینیم و به آواز قمر گوش دهیم
به خدایی که سماور را از عدم..لب ایوان آورد
و به پیچک فرمود ..نرده را زیبا کن!
و من آنان را به صدای قدم پیک بشارت دادم
و به نزدیکی روز..
و به افزایش رنگ..

 

گیتار و شعر
...............
گیوه ها را کندم.. و نشستم ٬ پاها در آب:
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی سر رسد از پس کوه.
چه کسی پشت درختان است؟

 

ما مهر
............
می نشینم لب حوض:
گردش ماهی ها..روشنی ..من ٬گل٬آب
پاکی خوشه ی زیست.
مادرم ریحان می چیند.
نان و ریحان و پنیر..  آسمانی بی ابر.. اطلسی هایی تر
رستگاری نزدیک: لای گلهای حیاط
نور در کاسه مس چه نوازش ها میریزد!
نردبان از سر دیوار بلند صبح را روی زمین می آرد..
پشت لبخندی پنهان هر چیز.
روزنی دارد دیوار زمان ..که از آن چهره ی من پیداست
چیزهایی هست که نمیدانم.
میدانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد!
می روم بالا تا اوج.. من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت..من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه ٬از پل٬ از رود ٬ از موج
پرم از سایه ی برگی در آب :
چه درونم تنهاست!

 


مهسا
......
در کجا هستی نهان ای مرغ!
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخه های شوق؟
می پری از روی چشم سبز یک مرداب
یا که می شویی کنار چشمه ی ادراک بال و پر؟
هر کجا هستی بگو با من.
روی جاده نقش پایی نیست از دشمن
آفتابی شو!
رعد دیگر نمیکوبد به بام ابر
مار برق از لانه اش بیرون نمی آید
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان بر تن صحرا
روز خاموش است..آرام است
از چه دیگر میکنی پروا؟

 

مریم تائو
.......
من به خانه باز گشتم ..مادرم پرسید:
میوه از میدان خریدی هیچ؟
- میوه های بی نهایت را کجا میشد میان این سبد جا داد؟
- گفتم از میدان بخر یک من انار خوب.
- امتحان کردم اناری را
             انبساطش از کنار این سبد سر رفت...

 


نیل
.....
این پیچک شوق آبش ده ..سیرابش کن
آن کودک ترس ..قصه بخوان ..خوابش کن
این لاله ی هوش ..از ساقه بچین
         پرپر شد.. بشود!
         چشم خدا تر شد... بشود!
و خدا از تو نه بالاتر..  نی.. تنها تر.. تنها تر
بالا ها پستی ها یکسان بین..  پیدا نه! پنهان بین.
بالی نیست.. آیت پروازی هست...




.............................................
۱- ترتیب نام ها بر طبق حروف الفبا ست
۲-شعرهای طولانی را از همان صفحه ای که به نیتتان باز کردم نوشتم..برای همین بعضی از شعرها کامل نیست.
۳-خودمونیم بعضی از شعرها خیلی خوب اومده ها!! :))

دوستتون دارم.
سال خوبی با هم داشته باشیم.
ارادتمند همگی
نینا


 



نظرات 27 + ارسال نظر
مهسا جمعه 25 اسفند 1385 ساعت 09:57 ب.ظ http://manebiman.blogspot.com

نینای عزیزم.. دوستت دارم یه عالمه... ممنون از این عیدی خوب... امیدوارم سال خیلی خوبی داشته باشی... تو ماهی

علی جمعه 25 اسفند 1385 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.alifallah.blogsky.com

سلام
خدایا به من توفیق عشق بی هوس- تنهایی در انبوه جمعیت-دوست داشتن بدان آنکه دوست بداند عطا کن.

مریم شنبه 26 اسفند 1385 ساعت 09:55 ق.ظ http://tao.blogsky.com

راست گفته سهراب...من به خانه باز گشتم....و میوه ها...که از جای زخم های شاخه هایم روییدند..به حقیقت بی نهایتند...
...دلتنگ اون چشای جنگلیت...مریم

سایه شنبه 26 اسفند 1385 ساعت 01:50 ب.ظ http://www.aaberi-gharib.persianblog.com

خانومی من اومدم و یه عالمه سبز و سرخ از اینجا بردم ...ممنون از این همه مهر...

سایه شنبه 26 اسفند 1385 ساعت 01:51 ب.ظ http://www.aaberi-gharib.persianblog.com

خانومی من اومدم یه عالمه سبز و سرخ از اینجا بردم :)... ممنون برای این همه مهر...

سنجاب شنبه 26 اسفند 1385 ساعت 02:26 ب.ظ http://www.sanjab-khanom.blogfa.com

من هم امیدوارم زیستن بیاید و دوباره بخواند و البته چند باره و چند باره بنویسد

مریم شنبه 26 اسفند 1385 ساعت 02:30 ب.ظ http://mamehr.blogspot.com

خیلی می چسبه که یه دوست از راه دور، واست نیت کنه و فال بگیره و فالت هم این همه نزدیک باشه :*

ممنونم زیاد ...
-----
بعدشم اینکه، من این لقب پشت پنجره ای ها رو هم دوست داشتم خیلی ...

آذین شنبه 26 اسفند 1385 ساعت 03:56 ب.ظ http://lahhzeh.blogfa.com

پروازیم و
چشم براه پرنده ایم....
خوش به حالت که دوسته با تو سهراب، نینا!

یاد فال پارسال افتادم :) اون موقع چه بنفش بودما...

نیل شنبه 26 اسفند 1385 ساعت 09:13 ب.ظ http://www.kheshtekham.blogspot.com

هی هوو. وای بازم مرسی پارسال که یادمه کلی حال کردم و امسال بیشتر:)) بازم مرسی. مال منم خیلی باربط بود :* عید شما مبارک

ستاره شنبه 26 اسفند 1385 ساعت 10:41 ب.ظ

حرف بزن حوری تکلم بدوی!
حزن مرا در مصب دور عبارت
صاف کن.

در همه ماسه های شور کسالت
حنجره اب را رواج بده.

بعد
دیشب شیرین پلک را
روی چمن های بی تموج ادراک
پهن کن.

باشد که نماند نام یکشنبه 27 اسفند 1385 ساعت 03:47 ق.ظ

ما چنگیم : هر تار از ما دردی ..سودایی
زخمه کن از آرامش نامیرا..ما را بنواز
باشد که تهی گردیم.. آکنده شویم از والا نت خاموشی
آیینه شدیم..ترسیدیم از هر نقش

سلام نینای عزیز و گرامی
سالی سرشار از سلامت و موفقیت برایت آرزومندم .
خودت میدانی که همیشه نوشته های ترا کلمه به کلمه می خوانم تا زنده باشم ..... ( آخ یادم نبود اینجا تا ندارد )

رضا یکشنبه 27 اسفند 1385 ساعت 02:30 ب.ظ http://www.otaghabii.blogspot.com

پنجره باز است
و آسمان پیدا
چون یکی برج بلند جادویی ، دیوارش از اطلس
موجدار و روشن و آبی
پاره های ابر همچون غرفه های برج
و آن کبوترها ی پران در فضای برج
نرم نرمک اوج میگیرند ،افسونگر پریزادان
چه طوافی و چه پروازی
خستگی از بالهاشان دور
وز دلکهاشان غمان تا جاودان مهجور
کفتران در اوج دوری ، مست پرواز اند
...
نشانیها که گفتی هر کدامشان برگی است از باغی
ممنون..و بازهم ممنون

راننده ترن یکشنبه 27 اسفند 1385 ساعت 03:07 ب.ظ

پس این جوریه!
.
مرسی دختر، سال خوبی داشته باشی، بازم مرسی

آرش یکشنبه 27 اسفند 1385 ساعت 07:57 ب.ظ

سلام نینا...
خیلی خوب بود...ممنون:)

گرگ یکشنبه 27 اسفند 1385 ساعت 11:46 ب.ظ http://lonelywolf.persianblog.com

ایده جالبی بود. میشه ازش استفاده کنیم؟

نرگس دوشنبه 28 اسفند 1385 ساعت 05:45 ق.ظ http://shabangahan.blogfa.com/

خواهم که به سال نو دلت شاد شود

انبوه غم گذشته بر باد شود

هر نقش که آرزو درون تو کشد

با دست خدای کام بنیاد شود "

" طاهره صفارزاده "

wolf دوشنبه 28 اسفند 1385 ساعت 10:25 ق.ظ

ok-do not worry about it

رکسانا دوشنبه 28 اسفند 1385 ساعت 05:02 ب.ظ

ممنون...بی نهایت زیبا بود
چقدر خوشحالم که امسال اولین عیدی رو از تو نینای مهربان گرفتم

همیشه شاد و موفق و بهاری باشی خانم گل

قوقولی قوقو سه‌شنبه 29 اسفند 1385 ساعت 04:22 ب.ظ

نینای عزیز سلام
سال نو را تبریک می گم و امیدوارم که سال خوبی داشته باشی. پر از شادی و آرامش و همه چیزهای خوب دیگر.
متاسفانه کامنت های بلاگسکای عکس گل نداره...هرچند زیره به کرمان بردنه :)

سیاوش بیرانوند چهارشنبه 1 فروردین 1386 ساعت 01:25 ق.ظ http://www.tanbooremast.blogsky.com/

درود . همیشه به من لطف داشتی . سال خوبی داشته باشی . سرشار از سلامتی و مهربانی .
شاد زی . مهر افزون.

رضا ف چهارشنبه 1 فروردین 1386 ساعت 05:33 ب.ظ http://tonelezaman.blogfa.com

پشت این پنجره میشینم و آواز میخونم

الیزابت چهارشنبه 1 فروردین 1386 ساعت 09:26 ب.ظ http://queenelizabeth.blogfa.com

سلام نینا جان. سال نو مبارک. براتون روزهای خوب و خوشی رو آرزو می کنم.

solfa پنج‌شنبه 2 فروردین 1386 ساعت 11:11 ب.ظ http://solfa.persianblog.com

سلام. این قدر ساده و صمیمی بود این فالها که آدم کلی دلش از اینا میخواد . شاد باشی و سال خوبی داشته باشی خانوم . :)

گیتار و شعر جمعه 3 فروردین 1386 ساعت 12:32 ق.ظ http://www.tasharnameh.persianblog.com

سلام...ممنون عزیزترین..سال نوی شما هم مبارک...و امیدوارم موفق وسالم باشی...عیدی زیبات رو به دیده می گذارم...!می بینمت...!

با سلام. لینک وبلاگ شما به **لیست وبلاگهای فارسی ایرانیان خارج از کشور** هم در قسمت عمومی و هم خاص کشورها اضافه شد. نهایت سعی این بوده است که این لیست, صحیح, کامل, به روز و جمع آوری این لیست عاری از هرگونه سلیقه شخصی باشد. کنترل شما خطای احتمالی را چه در نام وبلاگ و چه در کشور محل سکونت از بین میبرد. هر گونه نظر و راهنمائی شما مغتنم و ارزشمند بوده و در ضمن چنانچه این لیست را مفید و قابل ارائه به بازدید کنندگان یافتید به آن لینک بدهید. هر روزتان نوروز, نوروزتان پیروز.

[ بدون نام ] شنبه 4 فروردین 1386 ساعت 12:36 ق.ظ

سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت / بادت اندر شهریاری بر قرار و بر دوام
سال خرم ،فال نیکو ، مال وافر ، حال خوش / اصل ثابت ، نسل باقی ، تخت عالی، بخت رام
با آرزوی بهترینها در سال نو .

مینو شنبه 4 فروردین 1386 ساعت 12:37 ق.ظ http://http://zanane-emrooz.persianblog.com/

سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت / بادت اندر شهریاری بر قرار و بر دوام
سال خرم ،فال نیکو ، مال وافر ، حال خوش / اصل ثابت ، نسل باقی ، تخت عالی، بخت رام
با آرزوی بهترینها در سال نو .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد