گفتُمش...
......

آفتاب
آتش بی دریغ است..
و رویای آبشاران
در مرز هر نگاه..

بر در گاه هر ثقبه
سایه ها
روسپیان آرامشند..
پی جوی آن سایه بزرگم من
که عطش خشکدشت را باطل می کند ..

در این سرابچه
آیا
زورق تشنگی است
آنچه مرا به سوی شما می راند.
یا خود
زمزمه شماست
و من نه به خود می روم
که زمزمه شما
به جانب خویشم می خواند؟
نخل من ای واحه من!
در پناه شما چشمه سار خنکی هست
که خاطره اش عریانم می کند

*شاملو

 

.............................


 


نظرات 5 + ارسال نظر
ستاره دور جمعه 24 فروردین 1386 ساعت 06:43 ق.ظ

با کلیدی اگر می ایی
تا به دست خود
از اهن تفته
قفلی بسازم

گر باز میگذاری در را
تا به همت خویش
از سنگپاره سنگ
دیواری برارم.

باری
دل
در این برهوت
دیگرگونه چشم اندازی می طلبد.

[ بدون نام ] جمعه 24 فروردین 1386 ساعت 06:53 ق.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام...
شعر زیبایی بود...
زورق تشنگی است
آنچه مرا به سوی شما می راند.
یا خود
زمزمه شماست

پوبان جمعه 24 فروردین 1386 ساعت 10:43 ق.ظ http://wisemad.blogspot.com

شاید من درک پایینی دارم که بهش میگم پرت و پلا !؟
هرچی که معنی نداره گویند به و چه که ما نیز معنی آن در می یابیم و شما که نچ از نادانانید !

سیاوش شنبه 25 فروردین 1386 ساعت 02:41 ب.ظ http://www.tanbooremast.blogsky.com/

سلام نینا . مثل همیشه انتخابت بهترین بود . یادش بخیر . اتاقم توی دوران دانشجویی فقط ۲ تا چیزو هیچوقت از دست نمی داد . یکیش دیوان شاملو بود . تجدید خاطره ی قشنگی بود . ازت ممنونم .
در ضمن امیدوارم منظور پویان شعر شاملو نباشه . چون خیلی جوابا براش دارم .ولی دوست ندارم اینجا دعوا درست کنم .
برقرار باشی

گیتار و شعر شنبه 25 فروردین 1386 ساعت 03:00 ب.ظ http://www.tasharnameh.persianblog.com

سلام...افسوس..ای کاش می توانستنم...!ممنون که سر زدی...وبلاگت برای من فیلتر شده نازنین قدیمی...!به ضرب و زور فیلتر شکن خدمت رسیدم...!ممنون که سرزدی..میبینمت...یکشنبه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد