کابوس رییس جمهور!
.....
دیشب خواب دیدم توی یک خونه ی بزرگ و اتاق اتاق.. یه عالمه آدم ..زن و مرد نشستن روی زمین و انگار کلاس درس باشه دارن به حرفای کسی گوش میدن.. من توی یکی از اتاق ها نشستم و تکیه دادم به یه تخت که پشتمه و روی اون تخت هم سه نفر نشستن ..نفر سمت چپی خواهرمه که نشسته روی تخت.. من متوجه میشم توی زاویه ی سمت چپم یه ستون بزرگه و مردی کنارش ایستاده..اونه که داره سخنرانی میکنه.. و کسی نیست جز : احمدی نژاد!!! وسط حرفاش میره طرف یک کمد که روش پر از خرت و پرت بود.. از لای اون خرت و پرت ها یه لباس زیر زنونه میکشه بیرون و میگه این کثافت کاری ها باید تموم شه! و پرت میکنه لباسه رو به طرف تخت پشت سر من کنار خواهرم.. بعدش همون طور که حرف میزده یه عروسک بر میداره میره طرف خواهر من که حالا تنها نشسته بود رو تخت.. کنار خواهرم دراز میکشه و شروع میکنه پچ پچ کردن زیر گوشش که من یهو طاقتم تموم میشه میپرم رو تخت ..دست خواهرم و که از ترس شوکه است می کشم و میارمش پایین تخت و میگم جناب من به عنوان خواهر بزرگترش میتونم ازش نگهداری کنم! همون موقع منو میکشه طرف خودش و دستش و میذاره روی گردن منو ..شروع میکنه قوربون صدقه ی من رفتن!! منم با یه دستم فک اش رو محکم از زیر فشار میدم که دهنش بسته شه و داد میزنم ای مردم بیاین ببینین رییس جمهورتون داره چکار میکنه!! و یهو همه اتاق ها میریزه بهم ..سر و صدا.. مردم یواش یواش ..از کنار در ..سرک میکشن تو.. زنهای چادری.. مردها.. و همه انگار بخوان فرار کنن شروع میکنن این ور اون ور دویدن.. منم یقه ی جناب رییس جمهور و میگیرم و همون موقع میبینم شده یه زن.. شبیه قیافه ی معلم های علوم تربیتی چادری و بی آرایش.. از اونا که کمی هم ریش دارن! بهش میگم مردم به تو رای دادن چون ساده ای و آرایش نمیکنی! و لباس لختی نمیپوشی! اما تو از همه آشغالتری! و پرتش میکنم روی زمین و میزنم بیرون از اتاق! و میشنوم پای بلندگو یکی میگه ادامه ی کلاس ساعت ۴ تا ۶ در همین محل!!
- شب غذای سنگین نخورده بودم به خدا! :))
..........................................................................
بی ربط:
میشه بگین تونستین ترانه ی قبلی رو گوش بدین یا نه؟ من مطمئن نیستم لینک درست کار میکنه.. ممنون :))
بعد نوشت بی ربط:
من پلیر و محل آپلود رو عوض کردم ..تو رو خدا بگین حالا میشه شنیدش؟؟ :)
سلام
نخیر آهنگ رو نتونستیم گوش کنیم هر کاری کردیم . تعبیر خوابتون هم خیره .... دستها داره روز به روز برای مردم هم رو میشه
امروز صبح که خدا پنجره ی بهشتو باز کرد منو دید ازم پرسید امروز چه آرزویی داری؟؟ گفتم خدایا همیشه مواظب اونی که الان داره این نوشته رو میخونه باش چون برام خیلی عزیزه
سلام دوست من اگه منو قابل میدونی به من هم سر بزن خوشحال میشم
چقدر آدم باید بدشانس باشه که خوابشم رئیس جمهور باشه :))
بابت لینک هم خیلی ممنون . محشر بود .
نینا...خوبی ؟؟؟؟؟؟
نینا من خیلی از نوشته هات خوشم اومده چند تا از ارشیوت هم خوندم.
آهنگ را شنیدم . چوک ساغ ائول. گرچه راجع به باهار و بازی و بوسه بود ولی چقدر غمگین و سوزناک بود :(
سلاااااااااااااام
نینا جون منم نمی‌تونم بشنوم از اینجا :(
عجب خوابی بود اما، حس خواهر بزرگ بودن رو کاملا درک می کنم که همیشه حواسش به کوچیکه هست ...
-----------
من اینجا نمی تونم گوش کنمش آهنگ رو، اما گوش دادمش خیلی خوشگله .. زیادتا ...
یه ویدئو گذاشتم تو وبلاگم ، حتمن ببین ...
من اینجا نشد گوش کنم اما دوست جونمون واسمون فرستادش.
حالا که ما ترکی نمی فهمیم که٬ همیجوری با فضاش حال می کنیم. :)
...
منم این روزا خواب های بدمی بینم. :(
خدا کلاس بعد از ظهرشو به خیر کنه -چشمک
من تونستم ترانه رو بشنوم . ممنون
سلام
خوبی
وبلاگه باحالی داری
با گربه هه خیلی خال کردم
موفق باشی