PEN PAL

.....

 



خیلی سال ِ پیش .. دوران مدرسه و کلاس  زبان انگلیسی و این حرف ها  و مُد شدن ِ این فرمهای دوست مکاتبه ای که بین بجه ها دست به دست میجرخید .. نمیدانم چه شد که من هم تصمیم گرفتم  یکی از این  فرم ها را پر کنم و بفرستم.. شاید خنده دار به نظر برسد اما به دلایل عقاید نیمچه کمونیستی ام !! در  آن روزگار  ..یک نگاهی به قفسه ی کنابهایم انداختم و به احترام عناوین ضد امپریالیستی شان ! با وجود وسوسه ای که نسبت به  فلان پسر مثلا ۱۶ ساله ی آمریکایی داشتم.. فرم تقاضای دوستی با یک دختر آفریقایی را که ساکن کنیا بود پر کردم.. 
و این چنین شد که حدودا سه ماه بعد.. نامه ای داشتم نیم صفحه ای با  حروف کج و معوج ا  لاتین .. هر دو ماه یکبار چند خطی از من ..چند خطی از او رد و بدل میشد..  بضاعت زبان انگلیسی من و  او بیشتر از این هم اجازه  نمیداد  .. تصوری که من از دوست افریقایی ام داشتم .. دقیقا همان بود که آن روزها در برنامه های مستند  تلویزیون پخش میشد.. او را با لباسی مندرس ..در یک کلبه ی حصیری تصور میکردم که در حال کوبیدن دانه های بلوط در هاون است.. و فکر میکردم که انگلیسی را از یکی از آن معلم های خوشگل ِ آمریکایی که داوطلبانه به آفریقا میروند تا به بچه ها درس بدهند  در یک مدرسه ی صحرایی یاد می گیرد..  برای همین موقع نوشتن نامه از خودم زیاد چیزی نمیگفتم مبادا که راحتی و رفاه من او را بیازارد!  عکسی هم رد و بدل نکردیم ..چون من اصلا تصور نمیکردم کار درستی باشد! ..
تا.. نمیدانم نامه ی چندم  که دخترک برایم نوشت مدرسه دارد تمام میشود  و باید برای تعطیلات تابستانی برنامه ای را انتخاب کند!  و نظر مرا میخواست بداند که آیا با بچه های مدرسه برود کمپینگ تابستانی  ..چادر بزنند و  این کارها.. یا ..با گروه ورزش برود به یک کمپ ورزشی .. برای یاد گرفتن زبان انگلیسی هم میتوانست تمام مدت تابستان را برود مثلا در یک کشور انگلیسی زبان و  در یک خانه پانسیون شود و  آنجا تابستان را بگذراند!!  
بعد از خواندن این نامه قیافه ی من دیدنی بود!  ..
به نامه جواب ندادم.. رفتم سراغ  کتابهای کتابخانه !! تا یکبار دیگر بخوانمشان و ببینم چه چیزی از قلم افتاده !!

خلاصه ..آن روزها دوستی پرسید  حالا فایده ی دوست مکاتبه ای چیست؟  نه میشود دیدش ..نه میشود  فهمیدش.. نه میشود سر را روی شانه هایش گذاشت و گریست در وقت تنهایی.. نه میشود شادی اش را دید به وقت خوشی..  مفاهیمی مثل اعتماد و  صداقت هم که در این رابطه ی مجازی قابل تعریف نیستند  ..
جواب دادم.. این رابطه هیچ ِ هیچ هم که باشد .. برای تمرین زبان انگلیسی چیز خوبی ست! 

بقیه اش را هم قورت دادم .. 


.................................

نظرات 5 + ارسال نظر
پیمان جوزی جمعه 29 تیر 1386 ساعت 02:53 ق.ظ http://www.jozi.ca

من هم از این دوستها داشتم٫ یک دختر انگلیسی بود ولی آخرش پست جمهوری اسلامی نامه های ما را گم می کرد یعنی فکر کنم به روش اسلامی ضبط می شد

سنجاب جمعه 29 تیر 1386 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.sanjab-khanom.blogfa.com

راستش من این طور دوستی را تجربه نکردم
اصلا تو حال و هوایش هم نبوده ام

قیافه تان باید خیلی خنده دار می بوده(:
گاهی کتاب ها فقط برای قفسه هایند(:

[ بدون نام ] جمعه 29 تیر 1386 ساعت 11:47 ب.ظ

خوب می نویسید.عکسها خوب است.وقتی نوشته های شما را مرور می کنم.نوعی بی ثباتی در آنها دیده می شود و به نظر من به خواست خود شما نیست.انگار نیرویی از خارج به شما پشت پا می زند. هنوز هم دوستی مکاتبه ای با ایمیل و اینترنت وجود دارد اما اگر همزبان باشد باید هم آب دهان را قورت داد.این روزها هر کسی را نمی شود دوست خطاب کرد.مردهای این دوره زمانه مرد نیستند. راستی من وبلاگ شما را از رادیو پیدا کردم
مستانه از تورنتو

رضا شنبه 30 تیر 1386 ساعت 12:29 ق.ظ http://www.otaghabii.blogspot.com

این رو یادمه ..به زمان خواهرم میخوره ..خیلی مد و همه گیر شده بود ...
چیزی بهتر از این شاید نباشه که دوستت کنارت باشه ..دور ازت نباشه

سلام
قشنگ نوشته بودید و جالب اینه که هنوز که هنوزه اکثریت قاطع ایرانیها از کشورهای آفریقائی برداشت غلطی دارند و اونوقت ناراحتند که چرا مردم کشورهای اروپائی و امریکائی تصور غلط دارند در حالیکه نمیدونند آفریقائی ها همان تصوری را از ما دارند که ما از آفریقائی ها داریم! معلوم شد چی نوشتم؟
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد