......




اگر این روزها من موقع پیاده شدن از انوبوس به راننده ی خیلی کانادایی اش ..به زبان شیوای فارسی میگویم خیلی ممنون!!  تعجب نکنید!
اگر  این روزها من در جواب یکی از این  مریضهای پرتقالی ام که پای تلفن به من میگوید ؛صدای شما پای تلفن چقدر عوض میشود؛  جواب میدهم :  راست میگین خودم هیچوقت متوجه نشده ام!!!!  .. اصلا تعجب نکنید!!
اگر گوشی تلفنم را در خانه جا میگذارم .. به جایش  یک بسته گل کلم!! توی کیفم میگذارم!!!  تعجب که نمیکنید! البته!
اگر این روزها  بیشتر به خودم میرسم.. هر روز بعد از کار ..با وجود خستگی و مهمتر از آن گرسنگی!! میدوم توی سالن ورزش و حالا ندو کی بدو!!   باز هم تعجب نکنید!
اگر بگویم بعد از دو ماهی .. مویی کوتاه کرده ام ..  تعجب ندارد که!
اگر یک مدت از دلتنگی و غم و غصه.. ناله و شکوه سر ندادم باز هم خواهش میکنم تعجب نکنید!
اگر هم جواب ای میل ها و  نامه های پر مهرتان کمی  دیر شد.. 
و من شاید کمی ناپدید بودم...  به دل نگیرید و تعجب نکنید ها!

چرا؟
اممممم...
نگفته بودم؟؟
......
عجب!!
پس نمیدانید که..
مامان جانم  دارد میاید..
هوررررررااااااااا
:)))

........................................