من
و
یک فضولی شبانه در وبلاگستان
.......

 

یکی دو روز پیش در یک وبگردی ِ شبانه! ..از این وبلاگ به آن لینک.. از آن یکی به یک وبلاگ دیگر ..همین طور... سر درآوردم  از یک وبلاگ عاشقانه!..که پر بود از نوشته ها و شعرهایی در وصف عشق نویسنده ی وبلاگ و یک آقا پسر خوش قیافه (عکسش در یکی از پُست ها بود) ..من که میخواستم ببینم آخر عشق اینها چه میشود!! هی مطلب را دنبال کردم.. تا دیدم بعله! حدسم درست بود! این عشق هم نپایید و  کار ظاهرا به جدایی کشیده  است..  نوشته های عاشقانه جای خود را دادند به  شکایت از دوری یار و رفتن و ترک کردن و این چیزها .. و کم کم هم در پست های آخر زندگی به حالت عادی برگشته بود! ..
فضولی ِ من یه اینجا ختم نشد!!  رقتم ببینم این آقا پسر جفا کار کجاست ..از قضا او هم وبلاگی داشت .. آخرین پست وبلاگش را خواندم.. شعری بود در لعن و نفرین دنیا و  این که تو هم مرا نمیخواهی و  این صحبتها..  و آخرش  با دنیا و زندگی خداحافظی کرده بود ! 
رفتم توی  قسمت نطرات وبلاگ.. دیدم  ای داد و بیداد!  چند نفری پیغام گذاشتند که ..خدا بیامرزدت و این حرفا!  فکر کردم این هم از آن بازی های وبلاگی است!  و طرف خودش را در این دنیای مجازی کشته !! تا بلافاصله با اسم و عکس و رسم جدید از جای دیگری سر دراورد! 
..خلاصه ..من ِ فضول دست برنداشتم که!!!  هی در لینکها بگرد و بگرد!! دیدم نخیر انگار این آقا واقعا خودکشی کرده !!!! در تمام لینکهای مرتبط به نحوی از مردن این آدم  حرف زده بودند...آخرش رفتم در سایت دانشجویی یکی از  این کشورهای اروپایی  -که آنجا دانشجو بوده-  آدرسش را یکی از دوستانش داده بود... آرشیو اخبار را پیدا کردم!!  دیدم ای داد و ای هواااارررر!!!!  این آقا واقعا خود کشی کرده .. درست فردای تاریخ ِ آخرین پستی که نوشته!! 
وحشت کردم!  با برگشتن به وبلاگش احساسی شبیه به نبش قبر به من دست داد!!  و عجیبتر اینکه در بخش نظرات  وبلاگ..هنوز بهش تسلیت میگفتند!! و چند نفری هم  پرسیده بودند چرا خود کشی کرده!!  یکی دو نفر هم گفته بودند چون خودش را کشته جایش جهنم است و این حرفها! 
خدا بیامرزدش..روحش شاد.  
اتفاق غریبی بود اما!  

..............................................