......سبزه عید رو گذاشتم پشت پنجره
کم کم باید جوونه بزنه.
به فکر ماهی قرمز توی تنگم..
یه ماهی کوچولو با باله های سیاه
....
امسال عید از دریا کنار و جوجه کباب پای منقلش خبری نیست... امسال عید با اتوبوس بندر انزلی هم نمی ریم که شب بریم لب دریا آتیش روشن کنیم......امسال عید بساط تخته نرد و پای تلویزیون نشستن و فیلم دیدن هم نداریم...
امسال عید من برای کسی عیدی نمی خرم. لا قرآنی هم نمی گیرم.
امسال عید..
.....من به فکر ماهی قرمز توی تنگم.
یه ماهی کوچولو با باله های سیاه..
سلام ... منم عیدو به شما تبریک میگم ...امسالم مثل سالای قبل من واسه همه ی کسایی که دورن از خونه و وطنشون دعا میکنم ...واسه شما هم آرزوی موفقیت می کنم...بای
سلام دوست عزیز...خسته نباشین....امیدوارم یه سری هم به ما بزنین....مطالب جدید و جالبی رو در مورد کسب ذرامد واسه بچه های وبلاگ نویس نوشتم........ با بهترین آرزوها.
سلام...
ای کاش می شد همیشه به فکر ماهی کوچولوی توی تنگ باشیم...
ای کاش می شد وقتی لباشو حرکت میده چی میگه...
ای کاش می شد انو دست زد...
لمسش کرد...
و بهش گفت که نمادی از عشقه...نمادی از زیبائی...
امسال واسه کسی عیدی نگیر همون کاری که من میکنم...
اما هدیه پدر و مادر رو فراموش نکن... بوسه ای از روی عشق...
موفق باشی...
وبلاگ خوبی داری... چقدر خوب میشه که از امید هم حرف بزنی... مطمئنام حرفای قشنگی واسه گفتن داری...
به کلبه آبی من سری بزن...
سبزه را زود ننداختی؟
اگه بیای پیش ما حتما بهت لا قرآنی میدم...
می تونید به این هم فکر کنید
هوا هوای بهار است و باده باده ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش وآب