.....
![](http://www.draperiesbysusan.com/images/wovenshade_a.jpg)
خانه جدید من یک خانه خیلی خیلی قدیمی است در یک محله قدیمی با پنجره هایی بزرگ و البته پرده هایی از حصیر. در خانه جدید قدیمی من گیاه پشت پنجره هر روز برگهای جدیدی میدهد. و من هر روز با همان عود های قدیمی خانه جدیدم را معطر میکنم و در آشپزخانه غذاهای جدیدی با ادویه های قدیمی ام میپزم . به دیوارهای این خانه ی جدید عکسهای قدیمی ام را قاب کرده ام و هر روز از این خانه قدیمی به سر کار جدیدم میروم.
و روز پس از روز اتفاقات جدید تبدیل به خاطرات قدیمی میشوند..
و روز پس از روز ...من جدید ها را با هر چه قدیمی است در هم میکنم..
و روز پس از روز قدیمی تر اما جدید میشوم. درست مثل خانه ی جدیدم که یک خانه ی قدیمی است.
..........................
سلام تبریک میگم وبلاگ قشنگی داری مطالب قشنگی نوشتی من باز هم سر میزنم شما هم به ما سر بزنید خوشحال می شم
سلام..
هم خونه جدید....هم کار جدید ....هر دو مبارک باشند:)
وقتی حصیر جلو پنجره را می بینم
حصیر تنم را می بینم که با بافت عجیبش
می پوشاند ولی مخفی نمی کند.
بسته است ولی هوا رد می شود
و نور
قدیمی...قدیمی ها...قدیم ها...
شاد زی...
یاد آواز نوری افتادم که می خوند
دلم از اون دلای قدیمیه از اون دلاس
که میخواد عاشق که شد
پا روی دنیا بذاره پا روی دنیا بذاره
حالا وسایل گرمایشش خوبه ؟ زمستون سردت نشه ؟