.......
در تقاطع خیابانهایChurch و wellesley یکی دو بلوک
بالاتر و پایین تر محله ای است با پرچم رنگین کمان.
وارد کافی شاپ ها و رستورانها که میشوی
همجنسگرا هارا میبینی که دو به دو کنار هم
..روبه روی هم نشسته اند و گپ میزنند..در این محله پارکی است ..
دور این پارک ستونهای سنگی است که به دنبال هم
به شکل نیم دایره ای تقریبا بزرگ کشیده شده اند...
روی این ستونها به ترتیب سال اسامی ای نوشته شده..
و هر اسم یعنی یک نفر..
و هر نفر یعنی انسانی که از بیماری ایدز مرده است..
آخرین ستون .. مربوط به سال ۲۰۰۵ میلادی است..
حدود ۹ ماه پیش کمتر از ۲۰ اسم روی آن نوشته شده بود
و امروز بیشتر از ۳۰ اسم شاید....
..................................................
همه ی ما راههای متعارف ابتلا به ایدز رو میدونیم. اما من میخواهم یک راه دیگه هم اضافه کنم. :)
به روز یادمه مرد جوونی به مطب اومد.بعد از سوال و جواب های زیاد من که آخرش هم نفهمیده بودم واقعا برای چی اومده و مشکل اصلیش چیه..یه دفعه یه راست رفتم سر اصل مطلب و پرسیدم حالا واقعا چی شده؟ نگران چی هستی؟ گفت راستش میترسم ایدز گرفته باشم! منم خیلی طبیعیه که ازش پرسیدم : رابطه داشتی؟ با یه آدمه....یهو پرید وسط حرفم و گفت : نه..نه خانوم دکتر! میگم نکنه؛ ایدز عصبی؛ گرفته باشم!!! :)
...................................
ببینید دیروز تهران ما چه خبر بوده...
کسوف
نینا
تو بعد از من دومین نفری هستی که تو تورنتو نسبت به روز جهانی ایدز حساسیت نشان داد
مرسی
شاید خیلی بی رحمم ولی دلم خیلی برای آدم بزرگ هایی که ایدز دارن نمی سوزه .... ولی دیدن چهره ء بچه هایی که با ایدز دنیا میان غم عالم رو به دلم مینشونه.
یادمه پیش تر ها شعار مبارزه با ایدز این بود .... از جهل نمیریم... ولی این طفل معصوم ها باید بار نادانی والدینشون را بر دوش بکشند و نشکفته پرپر بشن ....
حالا .....
نینوچکای گل گلی .... سلام .... سلام .....
چه عجیب که از اون تقاطع حرف زدی... اونجا این روزها برای من مهمترین نقطهء دنیاست...
سلام وبلاگ جالبی دارید
خانم دکتر سلام
بالاخره توی عمرم یه دوست دکتر پیدا کردم .... :))
خیلی خوشحالم ..... توی این خوشحالی یه دفعه یاد ملینا افتادم ... دلم براش تنگ شد ... خیلی یادش به خیر ....