راستی یه چیزی رو خیلی وقته که می خوام بگم: اولا آدمی نیستم که الکی تعریف کنم. فکر می کنم که می تونی نویسنده خوبی بشی. قدیمها به نقال هایی که روایت قشنگی داشتن می گفتن طرف «دم گرمی» داره. تو هم خیلی گرم و روون روایت می کنی. بش فکر کن. ارزششو داره (;
به پنجره ٬ چراغ و برف خیره شده ام ..... به ترانه گوش فرا داده ام و به رضا فکر میکنم ...... بیا معرفت کن سئوالای که ازش داری از ما بپرس ..... شاید شانس آوردیم و جوابش رو بلد بودیم .... اونوقت بعد ها یادی از ما هم می کنی ..... چقدر غمگین شد یه دفعه همه چی !
چه گرمایی تو خونه حس میشه
آره شکر خدا...وقتی که دیگه پول نداشتم نتیجه گرفتم که بهتره حل بشه:))
راستی یه چیزی رو خیلی وقته که می خوام بگم: اولا آدمی نیستم که الکی تعریف کنم. فکر می کنم که می تونی نویسنده خوبی بشی. قدیمها به نقال هایی که روایت قشنگی داشتن می گفتن طرف «دم گرمی» داره. تو هم خیلی گرم و روون روایت می کنی. بش فکر کن. ارزششو داره (;
من قبلا هم اومده بودم اینجا ... شاید یه جور دیگه. خوشحالم که باز پیداش کردم . . .
نینای عزیز با سلام و عرض ادب ، خیلی عکس جالبیه حس
قشنگی به بیننده دست میدهد. کار خودتان است؟
سبز باشید.
نینا جان وبلاگ قشنگی داری و از همه مهمتر اینکه صمیمی مینویسی. بعضی وقتا دل آدم برای وبلاگت تنگ میشه! موفق باشی.
این سردی بیرون با گرمای درون خیلی قشنگه
به منم سر بزن
به پنجره ٬ چراغ و برف خیره شده ام ..... به ترانه گوش فرا داده ام و به رضا فکر میکنم ...... بیا معرفت کن سئوالای که ازش داری از ما بپرس ..... شاید شانس آوردیم و جوابش رو بلد بودیم .... اونوقت بعد ها یادی از ما هم می کنی ..... چقدر غمگین شد یه دفعه همه چی !
سلام و عرض ادب
باید شنید قصه ی دریا را
تا دید او برای چه در غوغاست
موفق باشی