.....
اگر این شور و شوق تمام شود چه؟
اگر این جاده ی زیبا..آزاد و پر پیچ و خم و سر سبز .....به یک اتوبان با عوارضی! مستقیم و یک طرفه تبدیل شود چه؟
اگر بر هر آنچه که امروز نو است و جدید..و چون هدیه هایی که از جعبه های رنگی بیرون می آیند و ما آنها را با سلیقه روی طاقچه ای می چینیم..غبار و خاک نشست..چه؟
امروز ؛حضور؛ی عادتهای روزمره ات را بی رنگ میکند...اگر فردا روزمره گی ؛حضور؛ات را بی رنگ کند ..چه؟
تشنه ای و به چشمه ای رسیده ای... فردا سیراب از آب چشمه ...چه چیز را جستجو می کنی؟
سوالهایم را با ؛تو؛ جواب می دهم...اگر فردا ؛تو؛خود سوالی باشی بدون جواب ..چه؟
امروز آنچه می خواهیم همه آن است که؛ داریم ؛... اگر روزی چشم به آن چیزها داشته باشیم که ؛نداریم ؛..چه؟
هر درخواست و نیاز و تغییری ..امروز در قالب محبت و خواهش و لطف است...فردا چه اگر خواهش و لطف.. بدل به وظیفه شود و وظیفه.... به انتظار و توقع؟
....................
فکر میکنم چه خوشبختم که امروز این سوالها را می پرسم.. نه فردا!
نوشدارو را در امروز جستجو کردن ...آگاهی و تجربه را به خدمت گرفتن.. خود چیز کمی نیست!
هر چند باور ندارم که بتوان باد را از وزیدن باز داشت..
اما باور دارم این شاخه های خشک اند که با باد می رقصند و می چرخند و هر کدام به سویی میروند ..خرد میشوند و خاک بر پا می کنند..
اما آنچه که باد با گندمزار میکند...همه موجی ست که لا به لای خوشه ها می بینی ...
که نرم می رقصند..در باد
خم می شوند ..در باد..
ولی نمی شکنند..
که بر جای می مانند ...و خاک بر پا نمی کنند...
................................
پس باد را گو که بوزد!
اگر که خوشه ی گندم باشیم..
زنده....و ریشه در خاک .... و هزار دانه به دل
خاک سرشت تو ....
سلام وبلاگ خوبی دارید به من هم سر بزنید من وبلاگ رو 5 یا 6 باز به زر میکنم و هر چه شما بخواهید در آن قرار میدهم خوشحال میشم سر بزنید راستی اگر با تبادل لینک موافقید لینک من را قرار دهید بعد به من خبر دهید تا لینکتون رو بذارم ممنون موفق باشید بای
مطلبتون رو خوندم خیلی زیبا بود
همیشه از مطالب پر محتوا خوشم اومده و از خوندنش لذت بردم امیدوارم موفق باشی
روحت همیشه گندمزار و دلت همیشه پر دانه باد. باد اگر بیاید چه باک، که خوشه گندمت ریشه در خاک پربرکت شعور دارد...
آیا
همگان می فهمند
که چون
چشم به رویا میگشایند
حتی سرانجام
انچه را
درخواب می بینند
نمی دانند......
عالی می نویسی و از دل می نویسی...وبلاگت را تصادفی پیدا کردم اما بسیار لذت بردم...باز هم بنویس .....
سلام...
نگاهی به آینده داشتن خوب و منطقی است.اما مراقب باش که ترس از آینده،یا ابهام آن،از حــال غافل ات نکند...
خودم معتقد ام که هیچ چیزی با ارزش تر از جادهء سبزی که با شوق و شادی طی می کنیم،نیست...
دست در دست یار،همدل و همقدم.اما نه حتمآ هم مقصد.
...شاد باشی.
اگر این شور و شوق تمام شود چه؟
این شور و شوقی که من می بینم حالاحالا ها تمام نمیشه.
پس به دنبال جواب برای همیشه.
سلام
نمی دونم بگم شب به خیر یا روزت به خیر
چون نمی دونم کجائی!
ولی اینو بدون با وجود اینکه فردا صبح ساعت ۷.۳۰ کلاس دارم باید برم دانشگاه... این دومین بار که وبلاگتونو می خونم نینا جان!
۲ ساعت با دقت Searchکردم تا دوباره پیدات کردم
چون سری اول خیلی تصادفی مطالب وبلاگت خونده بودم
من خودم شعر میگم ولی مطلبات و حرفات بد جور به دلم نشسته.............
نمی دونم ایرانی یا....؟
ولی معلومه خیلی تنهایی
برات آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم عزیزم
کاش وقتی زندگی فرصت داد
گاهی از پروانه ها یادی کنیم
ما همه روزی از اینجا می رویم
کاش این پرواز را باور کنیم
من هم دعا می کنم تمام نشود این شور وشوق...من هم دعا می کنم گندم باشید ریشه در خاک...من هم دعا می کنم این بار به دعای من که گربه ی سیاه و چاقی هستم باران عشق ببارد...
نوشدارو را در امروز جستجو کردن ...آگاهی و تجربه را به خدمت گرفتن.. خود چیز کمی نیست!
هر چند باور ندارم که بتوان باد را از وزیدن باز داشت..
اما باور دارم این شاخه های خشک اند که با باد می رقصند و می چرخند و هر کدام به سویی میروند ..خرد میشوند و خاک بر پا می کنند..
فوق العاده است این قلم نینوچکای عزیز ...............