پایان آفرینش.

.....و او در راه تقدیر خویش به درختی رسید.زیر آن نشست..دید که در جهان آفرینش از هر چیز به دو جنس است..

یکی بذری میگذارد و دیگری می پروراند...یکی بی حد وا می گذارد و دیگری بی حد در بر می گیرد....

و به تفکر پرداخت....

ناگاه روشنی وجودش را بر گرفت..از جای برخاست و گفت: پروردگارا! میخواهم چون تو باشم.. نه نری و نه ماده ای! ...

.........که هم نری و هم ماده ای! 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 27 دی 1383 ساعت 10:06 ب.ظ http://ss-boys.blogsky.com

سلام به بلاگه ما سر بزنی خوشحال میشیم بدرود

یاس یکشنبه 27 دی 1383 ساعت 10:14 ب.ظ http://lovelyrose.blogsky.com

خیلی جالبه ...
موفق باشی !

شراره جمعه 9 بهمن 1383 ساعت 11:45 ب.ظ

.....
که به هنگام کار نه نریم و نه ماده
که به هنگام تفکر گاه نریم و گاه ماده
که به هنگام عشق ورزیدن یا نریم و یا ماده ......

که هم نریم و هم ماده .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد