...... 

این موضوع وقتی پیچیده تر میشود که فکر کنم انسانهایی که امروز در کنار آنها زندگی میکنم در زندگی های قبلی من حضور داشته اند..یا شاید بعدها داشته باشند..کسی چه میداند!

پسر بچه ای که امروز از پشت شیشه ماشین جلویی به من لبخند میزند شاید قبلها مردی بوده که دوستش داشته ام. یا پیرزنی که دیروز در حمل بارهایش به او کمک کردم شاید پرستاری بوده که زمانی مرا از مرگ نجات داده است..و یا آن دختر بچه که چند روز پیش بی هیچ دلیلی از من ترسید شاید کسی بوده که در زندگی قبلی ام آزارش داده ام.. 

هر چه باشد من مطمئن هستم که در تمام زندگی هایم یک حس مشترک را تجربه کرده ام..و آن عشق است‌‌.

روح عشق هم مانند روح من در زمان جاری است..از گذشته ها با من آمده و امروز با من است و فردا هم.
عشق همان زنجیری است که دیروز و امروز و  فردای مرا به هم وصل می کند..

آنکه امروز نگاهش نگاه مرا متوقف میکند قطعآ سهمی از این زنجیر داشته است.
......
و من حالا دیگر بدنبال جوابی برای سوالهایم نیستم!

.............................