شبانه

.....

 

این روزها..
بهانه گیر ام.. چون کار کردن بیشتر از ده ساعت در روز خسته ام میکند.. عجول ام..  تنبل ام...  کله ام شلوغ است! و نمیتوانم برای دل خودم چیز بنویسم..  برای دل خودم فکر کنم..  غر میزنم که چرا وقت ندارم.. غر میزنم که چرا  فلان فستیوال خیابانی را ندیدم..و  به هرکاری میگویم نمی شود...
این روزها..
صبوری.. بیشتر از سیزده ساعت کار میکنی اما سر حال نشان میدهی.. آرامی و به همه ی کارهایت میرسی..کله ات -میدانم-شلوغ است! اما میتوانی برای دل  خودت چیز بنویسی.. و برای دل من فکر کنی!.. غر نمیزنی.. ..و دوچرخه سواری در جنگل را جایگزین فستیوال خیابانی میکنی که از دست داده ایم و به هر کاری میگویی میشود ..چون باید بشود.....و می شود!

این روزها
ما
چقدر
متفاوتیم !

و من چقدر این تفاوت را دوست دارم....   :))))
...............................................