پر باز میکنم
پرواز میکنم

......




ققنوس پرنده ایست افسانه ای و بغایت زیبا ...
که درسرزمین هند است و منقار او سیصد و شصت سوراخ دارد..
در کوههای بلند مقابل باد می ایستد و صداهای عجیب و غریب از منقار او بر می آید و به سبب آن مرغان زیادی گرد او جمع می شوند و او چند تا را گرفته و طعمه خود می سازد ..
او را زاد و ولد نیست . ..
چون هزار سال عمر کند عمرش به سر آید و هیزم بسیاری جمع میکند و مست می شود و بال بر هم میزند و منقار بر منقار ماده می ساید و از آن آتش بوجود می آید و او در آتش خود می سوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید می آید و از آن بیضه ققنوسی دیگر زاده می
شود .

..........................

این را  اینجا خواندم

و فکر میکنم به ققنوسی سوخته در آتش...
به خاک ... به خاکستر ..


 ققنوس
خود
می داند آیا 
که ققنوس است؟