کارت دعوت..!

........

این طوقیه نامه بره..
یه کارت دعوت می بره...

میره به سمت میدونی
که خورده بود آب و دونی

بهش گفته صاحبش
چه جوری بده کارت و بهش!

گفته :بشین کنارش..
گوش بده به درد و دلش..
حرف دلش تموم شد
چشاش و لبش خندون شد..

دستش و برات باز می کنه
تا پرات و ناز بکنه...

کاغذ و بذار تو مشتش
بپر برو رو پشتش...

اونجا بشین تا بگه آره!
اگه بگه نه کار تو زاره!!
.......

طوقی ما گناه داره
کسی تو کارش نه نیاره!


.........................................................................

این عکس و دیدم شاعر شدم! چپ چپ نگاه نکنین تروخدا!!     :) :)