کمی بی ربط!!

....... 

 

وبلاگ جایی ست میان آسمان و زمین! محلی امن برای تبادل اطلاعات و افکار..عقاید و احساسات.. چرا امن؟ چون در این فضای مجازی که همه چیز هم مجازی می نمایاند.. نا امنی زندگی واقعی وجود ندارد!
این واقعیتی ست که دنیای واقعی ما دیگر جای امنی نیست! ..نخواستیم که باشد!
نیازها ..عقاید و احساساتمان را لا به لای قضاوتها ..دروغ ها..ترسها ...تنفرها ..و بیش خواستن هایمان پیچیده ایم...و در این کلاف در هم.. نا امنی و آسیب پذیری حس مشترکی ست که هم خواسته و نا خواسته به هم تحمیلش می کنیم ..و هم از آن می گریزیم!
به کجا می گریزیم؟ به درون آیینه!
 روبروی آیینه می ایستیم.. آنکه بیرون آیینه است همان آسیب پذیر فراری ست! ..و آنکه در جای امن خویش ایستاده و دست هیچ کس هم به او نمی رسد.. درون آیینه است! و در دنیای مجازی ..به دور از آن کلاف پیچیده ..اوست که می تواند خودش باشد ..و خودش بماند!
در دنیای وبلاگ - انگار که رو بروی آیینه ای باشی- میتوانی خودت را متولد کنی.. تصویر و تصوری از خودت ایجاد کنی.. البته بعضی ها آن چه را که نیستند نشان می دهند...  بعضی ها آن چه را که دوست دارند باشند...   بعضی ها هم همان اند که هستند... همان که می خواهند باشند و بمانند ...در دنیای وبلاگ هم درستی و نا درستی.. بد و خوب .. با همان معیارهای نسبی همیشگی..وجود دارد.. اما فرقش این است که در این دنیا همه درون آیینه اند! و نسبت به هم شرایطی یکسان دارند...  قضاوت نمی کنند و قضاوت نمی شوند..  یا پذیرفته میشوند یا حذف! همین!
حالا این همه را گفتم تا این را بگویم! 
چقدر دردناک است اگر پیچیدگی ها و عدم امنیت دنیای واقعی به دنیای مجازیمان راه پیدا کند! اینکه اینجا هم احساس کنی برابری شرایط وجود ندارد و هستند کسانی که ترا می پایند..چه نوشته ای.. چه گفته ای.. چه می اندیشی...به قضاوتت می نشینند و نظرشان را تحمیل میکنند..اینجا هم در تو دخل و تصرف میکنند و میخواهند آن باشی که آنها میخواهند!  و در یک کلام! امنیت را از دنیای مجازیت هم میدزدند!
یا باید باز هم پشت خود- سانسوری ها و سپرهای متعارف دنیای واقعی پنهان شوی! یا باید خودت بمانی و بجنگی... یا با فشار یک دکمه ناپدید شوی و همواره از دالانی به دالان مجازی دیگر بگریزی!

چقدر دردناک است که ما انسانی ترین خصلت انسان را از یاد برده ایم!
برای آزادی می جنگیم.. اما همزمان در این میدان جنگ.. انسان آزاد را با مفاهیم و اخلاقیاتش.. با روح و منش و غایط انسان بودنش.. به کشتن میدهیم.

............

دلم گرفته بود...بدون خود سانسوری درد دل کردم !! :))

......................................
گفتم که بی ربطه!!  :) 



حتما به بخش نظردهی سری بزنید....   ممنونم :)