نینوشکا جان . امروز بعد از مدتها در اون جعبه سیاه رو باز کردم و با اشک و آه خیلی شبیه صدای محزون این کمونچه زدم و خوندم . کوچه ها رو آب می پاشم سماور را آتش میکنم قندون ها رو قند میکنم یارم رفته و من تنها شدم ........ راستی چند سال گذشته چگونه این همه را دوام آورده آم ؟؟
سلام
بااجازه مریم عزیز= پرستو ( باعرض ادب واحترام ازترس)
وبلاگ جالبی داری .... نوشته هاوانتخاب شعرهات هم معرکه است....
واما یادتوو اون روزای رویایی مرادرخاطرات غرق نمود و کنون باباد حدیث ارزو ی دست نیافتنی ات را زمزمه می کنم ای بهترین خورشید....
سپس در برابر تو زانو خواهد زد
تو ماندگاری
نینوشکا جان . امروز بعد از مدتها در اون جعبه سیاه رو باز کردم و با اشک و آه خیلی شبیه صدای محزون این کمونچه زدم و خوندم . کوچه ها رو آب می پاشم سماور را آتش میکنم قندون ها رو قند میکنم یارم رفته و من تنها شدم ........ راستی چند سال گذشته چگونه این همه را دوام آورده آم ؟؟