در شب سرد زمستانی...

.......


افروخته یک به یک سه چوبه ی کبریت در ظلمت شب...

نخستین برای دیدن تمامی رخسارت...
دومین برای دیدن چشمانت..
سومین برای دیدن دهانت..

و تاریکی کامل تا آن همه را به یاد آرم
در آن حال که به آغوشت می فشارم.......


ژاک پره ور / شاملو

.......................................

  

 

نظرات 3 + ارسال نظر
سیاوش جمعه 2 دی 1384 ساعت 03:01 ق.ظ http://www.tanbooremast.blogsky.com/

سلاممرسی بابت متن زیبایی که انتخاب کردی

آرش جمعه 2 دی 1384 ساعت 03:12 ق.ظ

سلام نینا...
مرسی بابت این شعر ....ای کاش واقعیات زندگی هم ...مثل این شعر کوتاه زیبا بود.

جن جنگل جمعه 2 دی 1384 ساعت 09:37 ق.ظ

از همه دوستانی که فمنیست هستند یا به فمنیستها گرایش دارند و با سیطره فاندامنتالیستها بر سرنوشت ایران و سایر کشورها مخالفند .. میخوام که این سخنرانی خانم ملالی جویا در نخستین جلسه پارلمان لویه جرگه را بخونند .. ... همین .... http://www.iran-chabar.de/1384/10/01/melali841001.htm اینهم آدرس سایت دفاع از خانم ملالی جویا هست http://www.malalaijoya.com/index800.htm

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد