تولدش مبارک !

 ......

 

 

   
.....................................

یک سالش شد.. 

بزرگ شد؟  ...نه!
عاقل شد؟...نه..نه!!
فقط  یه فرقی کرد....   :)
    


نظرات 9 + ارسال نظر
زیستن سه‌شنبه 27 دی 1384 ساعت 02:35 ق.ظ http://www.zistan.persianblog.com/

یک سالگی ِ
این جعبه پر جواهر
این باغ بهار نارنج
این کلکسیون زیباترین پنجره ها رو به دنیای امید و شادی
دل نشین ترین سخنها
خاطره انگیز ترین ترانه ها
و نغز ترین تعبیرات
مبارک باشه

آرش سه‌شنبه 27 دی 1384 ساعت 02:56 ق.ظ http://www.torontovaman.blogspot.com

سلام نینا:)
تولد یک سالگیش کلی مبااااااااارک باشه:) پنداری همین دیروز بوداااااا:) همیشه شاد و پاینده باشی نینا خوب...همیشه سلامت .


[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 دی 1384 ساعت 03:50 ق.ظ

نینوچکا جان فیدلیو رو از اینجا گوش کن .... http://www.columbia.edu/itc/music/reserves/cd995/text/act01.html از قول مام بهش سلام مخصوص برسون بگو خیلی مخلصیم
وین امپ با میدی مشکل داره ریل پلیر بهتره ....

جن حنگل سه‌شنبه 27 دی 1384 ساعت 06:16 ق.ظ

مبارک باشه .. همیشه همینطور خوب باشی

جن حنگل سه‌شنبه 27 دی 1384 ساعت 06:23 ق.ظ

زیستن جان ....سونات آپاسیوناتا را از کجا میشه یافت ؟؟؟ ....ک )

جن جنگل عزیز! نه! جن عزیز جنگل! :) به این لینک که زیستن لطف کرده و در وبلاگش گذاشته برو ..http://www.classicalmidiconnection.com/cmc/ludwig.html و بعد از بالا به قسمت سوناتهای پیانو ..و بعد شماره ی ۲۳ می بینی نوشته است: "Appassionata !!! :) گوش بفرمایید! :)

مهسا سه‌شنبه 27 دی 1384 ساعت 04:31 ب.ظ http://manebiman.blogspot.com

نینای عزیز یک سالگیش رو بهت تبریک میگم... امیدوارم همیشه مثل الان زیبا بنویسی.... حتما براش کیک تولد بخر ... راستی من هنوز گل نرگس نخریدم ...

جن حنگل سه‌شنبه 27 دی 1384 ساعت 05:01 ب.ظ

من یافتم .. وبسیار ازهمه شما متشکرم ...... :)

رضا سه‌شنبه 27 دی 1384 ساعت 10:53 ب.ظ

این لحظه از آن توست تا بدانگونه که می خواهی معمار آن باشی...
صد سالگیش رو بنویسی خانوم دکتر...پاینده باشید

علی چهارشنبه 28 دی 1384 ساعت 03:27 ق.ظ

ما تقریبا با هم یکساله شدیم..
پا به پا پیش آمدیم..
دست همدیگر را گرفتیم ...
بزرگ تر شدیم ، بخواهی و نخواهی
عاقل تر نشدیم ، عاشق تر شدیم...
تو پنجره ها را به روی همه گشادی ، به روی من بسی بیشتر..
تو یک جای بخصوص دل آدمها را قلقلک دادی ، مال مرا بسی بیشتر...
تو مهر پراکندی و همه نوش جان کردند ، اما من بیشتر...
همزاد من! ، از بابت بودنت ، از روزنه های نورانی ات ، از دلنشینی کلماتت ، و مهر پایان ناپذیرت نمی دانی که چقدر سرشارم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد