.......
در آسمان صاف شب
....
برق نگاه ستاره ای...
پس از بیست و چند هزار سال در چشم من می نشیند..
لبخند می زنم
و موج لبخند من...
بعد از بیست و چند هزار سال به قلب ستاره ای می رسد..
ستاره ای که امروز نیست...
منی که آنروز نخواهم بود...
تنها
می ماند
نگاهی
و
لبخندی
.....................................................
امیدوارم همیشه این مطالب زیباتو بخونم .
نه لبخندی
نه نگاهی
به ستاره بگو بیاید
قشنگ بود
منتظر مطالب بعدیتون هستم
رقیه نادری
کاش می شد تو به لبخندی این فاصله را برداری......
این یکی را بیشتر دوست دارم.....
با سلام و درود به نینای عزیز ، به تحریر در آوردن احساس در
مورد پدیده های محیط اطراف کار هر کسی نیست . کار شما
فوق العاده است.
سبز و خرم باشید
نگاه و لبخند ...از اونها که ته دل رو می لرزونه
منم میخوام :)))))))))
حیف که نیست ...منتظرم کماکان