آخرین روزهای یک سال خورشیدی

......

آخرین روزهای یک سال خورشیدی.. اوایل یک سال چینی است..نزدیک به اواسط یک سال میلادی.. و نمیدانم چه وقت یک سال قمری.
آخرین روزهای یک سال خورشیدی.. بهار آنجاست.. زمستان اینجا..و تابستان در جایی دیگر.
فقط باید از خورشید پرسید که آخرین روزهای یک سال خورشیدی چه وقت است!
برای من ..آخرین روزهای یک سال خورشیدی یعنی در یک جعبه ی ۳۶۵ تایی دیگر را بستن و روی جعبه های قبلی کنار گذاشتن... و تحویل گرفتن یک جعبه ی نو..جدید و تازه.
مثل حس شب قبل از سفر ..وقتی میخواهی چمدانت را ببندی آن موقع که شوق رفتن با غم ماندن در هم میشوند..احساس من هم این روزها ترکیب عجیبی از غم و شادی ست.
در آخرین روزهای این سال خورشیدی...
من و ساقه های نازک و سبز گندمهای جوانه زده ی پشت پنجره.. سیب سرخ کالیفرنیایی.. ماهی قرمز توی تنگ مغازه ی ایرانیها..آجیل فرستاده شده با عشق..سکه های چند سنتی و چند ریالی..سرکه و سیر سوپر مارکت مرکز خرید..و سنبل گل فروشی خیابانSt.Clair...
در آخرین روزهای این سال خورشیدی.....
من و دلتنگی پدر و مادرم
من و مهربانیهای خواهرم
من و یک جعبه ی ۳۶۵ تایی نو.. تازه و پر از غیر منتظره ها...  

...................................................

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
امید جمعه 26 اسفند 1384 ساعت 08:00 ق.ظ http://raheomid.blogfa.com

عجیب حسی است این تناقض مکرر:غم پایان وشوق آغاز...هردوباهم ویکباره...خوب گفتی به شب سفری دور ودراز میماند.ازیکسو حس دور شدن گلویت را می فشارد واز سویی شوق آِغاز چیزی نو در دلت غنج می زند

[ بدون نام ] جمعه 26 اسفند 1384 ساعت 09:50 ق.ظ http://www.otaghabii.blogspot.com

صدای پای بهار ...آخرین روزهای یک سال خورشیدی سخت
وقتی گلهای رنگ وا رنگ توی پارک شهر رو دیدم ...باور کردم
این صدای پای بهاره ...دلت بهاری باشه خانوم دکتر

پیمان جوزی جمعه 26 اسفند 1384 ساعت 09:56 ق.ظ http://jozidrv.blogspot.com

هفت سین کوچک و کمی کانادایی من هم همین بو را دارد فقط من تنها ترم

مینا جمعه 26 اسفند 1384 ساعت 12:45 ب.ظ http://www.euthanasia4.persianblog.com

سلام
من میخواستم باهات صحبت کنم(شایدم مشورت) .ولی اینجا هیچ ای میل آدرسی نیست. میشه ایمیلتو برام بفرستی؟؟

دکتر خالق جو جمعه 26 اسفند 1384 ساعت 03:43 ب.ظ http://drkhaleghjoo.blogfa.com

با درود
بنده از طریق امید باشما اشنا شدم . وبلاگ شما در یک احساس خاصی غوطه ور هست که نمی دانم چیست شاید چیزی از جنس غربت شاید ... به هر حال حس خوبی است.
با اجازه شما ادرستان را در لینک خودم می گذارم.

سیاوش شنبه 27 اسفند 1384 ساعت 05:53 ق.ظ http://tanbooremast.blogsky.com/

نینای عزیزم امیدوارم جعبه ی ۳۶۵ تایی توی تو پر باشه از غیر منتظره های شیرین و دا انگیز و همیشه خوش باشی و سلامت .

اشکان دوشنبه 22 مرداد 1386 ساعت 11:23 ب.ظ http://shahnan.blogfa.com/

سلام
امیدوارم موفق باشی.
به من هم سر بزن مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد