.......
...........................................گل پیش روی توای گل من دیگر تماشا نداردگردد خجل گل ز رویت ای جاناین جای حاشا نداردلبها چو بر خنده میگشائیگوئی که خندد سپیدهچشم فلک همچو چشمت ای مهستاره ای را ندیدهبیا که در چهره تو جلوهء قمر می بینمدر سایه ی گیسوی تو شام بی سحر می بینمصد آرزو در دل منکشتی و پروا نکردیبودی طبیب دل اما این دل مداوا نکردی......زمستونتون گل نرگسی..