.....

 

تعادل ذهن عبارتی ست که از سالها پیش از دوره های مراقبه ی ویپاسانا برایم به یادگار باقی مانده.
تعادل ذهن داشتن یعنی بتوانی در هر شرایطی..خوب یا بد.. عکس العملی یکسان و متعادل داشته باشی.
و این یکسان بودن یعنی بدانی و به یقین بدانی که هر آنچه خوب یا بد است.. موقتی ست ..آمده است که برود و برای دل بستن نیست.هر چه خوب و خواستنی است و هر چه بد و آزار دهنده است ..روزی تمام میشود..خراب میشود..می میرد ..میرود..
آنچه همواره ثابت و پایدار می ماند ..روح ناظر است.
یکسان نگری شرط اول تعادل ذهن است. عکس العملی بدور از حرص و آز برای خوب ها و خواستنی ها.. و بدور از تنفر و بیزاری برای بدها و نخواستنی ها.
در حرف آسان می نمایاند ..نه اما در عمل!
دیده اید حتی یک مگس می تواند به چه راحتی تعادل ذهن ما را بر هم بزند!
در مراقبه ی ویپاسانا ما ذهن را آماده ی پذیرش این تعادل می کنیم و یکسان نگری را تمرین میکنیم..ناظر بودن کار آسانی نیست برای ما که عادت کرده ایم و یاد داده شده ایم که همه چیز مال ماست و باید در همه چیز دخل و تصرف کنیم! اعمال نظر کنیم و همه چیز را آن چیز کنیم که میخواهیم!
ده روز .. سکوت کامل ... و مراقبه..از ۴و نیم صبح تا ۹ و نیم شب.. در اثر تمرین مستمر این یکسان نگری جزو لاینفک ذهن ما میشود .. و بعد نمیدانید چه تاثیراتی در زندگی روزمره مان خواهد گذاشت...
در مورد ویپاسانا نمیشود به همین چند خط بسنده کرد.. مجالی بهتر میخواهد..  برای خودش واقعا حکایتی است.. فلسفه ای دارد خواندنی...من بیشتر آنرا یک روش درمانی می بینم تا یک روش مراقبه معمولی.. 
اولین دوره را ۷ سال پیش و آخرین دوره را سال پیش ..همان ماه اول زندگی در غربت.. گذرانده ام و در این بین چندین دوره ی ده روزه .. و دوره های خدمت برای گروه..  
نمیدانم چرا این روزها زیاد یاد آن موقع ها میکنم..
شاید مراقبه لازم شده ام! :))

.............................................

حس مراقبه لازم شدن من!!! بهانه ای شد تا از ویپاسانا بگویم..  در موردش حتما بخوانید و اگر فرصتی ده روزه داشتید آب دستتان است زمین بگذارید و در یک دوره شرکت کنید...