آبشار قره سو ۱

.....

 


خیلی سال پیش بود که من با جهانگرد  
..و چند دختر و پسر دیگر کوله را به پشت انداختیم و اتوبوس سواران ! راه افتادیم به مشهد و بعد طرقبه و فردا صبحش به کلات نادری. 
من ایران گردی هایم را مدیون این جهانگرد م که الان لندنی شده.. اولین بار او بود که با چه شوری برایم از برادران امیدوار گفت و جهانگردیشان .. از آن روز من خودش را جهانگرد صدا میزنم ..

سختی های سفر یادم نیست اصلا! اما خوشی هایش خوب یادم هست.. حتی همین الان بوی ِنم خاک کنار رود باریک مسیر جنگلی طرقبه میاید در سرم .. و مزه ی گوجه سبز ها و توت های باغ که هی چیدیم و خوردیم و مریض هم نشدیم..  خوب یادم هست صبح زود و انتظار برای مینی بوسی که قرارش را گذاشته بودیم بیاید و ما را ببرد به کلات. .. 
و چه شهر عجیبی بود و هنوز هم باید باشد .. این کلات نادری.
 میگویند چون زندان نادر در این شهر بوده آن روزها .. حالا از هر قومی در این شهر پیدا میشود که ما هم دیدیم ترک و کرد و شمالی.. شیرازی و اصفهانی.. منطقه کلات نادری از چهار سو در محاصره کوه‌ها قرار دارد و بالای هر کوه برجی برای دیده بانی آن روزها.. و میگفتند کتیبه ای هم هست در ستایش نادر شاه که نیمه تمام است. 
قصر خورشید را دیدیم ..کاخ نادر را.  که سازمان میراث فرهنگی در حال ترمیمش بود  .. چه گچ بری ها و کاشی کاری هایی. بی نظیر! و یادم هست بیشتر مبهوت سیستم آبرسانی و آبیاری محوطه شدیم که با لوله های سیمانی قرنها پیش چطور هنرمندانه فواره درست کرده بودند وسط باغ.
و بعد رفتیم سد نادری را دیدیم..  چه عظمتی داشت.. آن آجرها و حفره ها.. که میترسیدیم لانه ی مار باشند.. میگفتند این اولین سد ساخته شده است در زمان سلجوقیان ..که نادر باز سازیش کرده و بعد ها ما امروزی ها خرابش کرده ایم! ابهت و عظمتش از مسیر روخانه ای که خشک بود ..و از زیر سد به کلام ناگفتنی ست..  
بعد..  
برگشتیم به اول جاده ی ورودی کلات و راه کج کردیم به سمت ..قره سو..
......
اینها را گفتم که از آبشار برایتان بگویم مفصل ..
.......